سرای من

الا یا ایها السافی ادر کاسا و ناولاها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

سرای من

الا یا ایها السافی ادر کاسا و ناولاها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

چنتا نامه سرگشاده طنز


بخشی از نامه ی یک دانشجوی شش ترم مشروط و در حال اخراج به رییس دانشگاه در اعتراض به ضعف علمی دانشگاه:


آقای رییس سلام .من به عنوان یک دانشجوی دردمند و علم طلب به عملکرد علمی دانشگاه اعتراض دارم.من همواره در طول شش ترم تحصیل خود در دانشگاه با تمام توان به کسب علم و دانش مشغول بوده ام و اکنون با مشاهده ضعف های علمی دانشگاه بدلیل سوء مدیریتتان بر آن شدم تا برای نجات دانشگاه از پرتگاه نابودی خود را به خطر بیاندازم و با نوشتن این نامه سرگشاده خواستار تغییر وضع موجود بشوم ولی مطلع هستم که شما فردی مستبد و انتقاد ناپذیرید و به محض خواندن این نامه تصمیم به اخراج من می گیرید.با این حال من خودم را فدای علم کرده ام.دوستان هم دانشگاهی من باید بدانند چنانچه من بعد از انتشار این نامه اخراج شدم فقط بخاطر اعتراض به رییس دانشگاه است و هیچ ربطی به وضعیت تحصیلی من ندارد.



بخشی از نامه ی یک معتاد دستگیر شده خطاب به فرمانده نیروی انتظامی در اعتراض به رفتار خشن ماموران انتظامی:

با شلام خدمت شردار عژیژ ژناب آقای... ژناب آقای... ژناب آقای... حالا اشمشو یادم نیش ولی اشل مطلب.بعد از بالا کشیدن بینی و خاروندن دشت باید به شما بگم که شرباژان مژدور و شتمگر شما در حالی که مشغول دود کردن اشفند برای شلامتی شما بودم و از بی خوابی داشتم شرت میژدم منو دشتگیر کردند.رفتار شرباژان شما اونقدر خشن بود که یکیشون شیگار اِاِ ببخشین اشفندو از دشت من گرفت و انداخت تو ژوب!شما باید با این شرباژان قاتل و ژانی که روژ مردمو شب می کنن و هرشی آدم ژده رو می پرونن برخورد کنین وگرنه همه مردم باید بدونن که شما یک مشتبد شتمگر هشتید...


تکذیب های من

آورده اند که شیخنا و سیدنا محمد خاتمی (دامت تکذیباته) در روزگاری نه چندان غریب با یکی از بزرگان ممالک دور که در مملکت وی چند شکل نمای مضحک (کاریکاتور) که بسیار بلوا همی برپا کرده بودی دست بوسی انجام همی دادی و نام وی جرج سوروس همی باشد.

البته و صد البته که شیخ این قضیه را دروغ انگاشتی و برائت همی جستندی، اما جناب جرج دست بردار نبودی و بار دگر این دست بوسی را با شرح ماوقع به تصویر همی کشاند.

ولی برای بار ثانی شیخ خاتم با برائت جستی زد، البت قضیه به همین جا ختم نگردیدی و بار دگر وی دست دادن و ملاقات با بعضی از اناث و نامردان (منظور آبجی های محترمه می باشد) را تکذیب همی فرمود که تصاویر و کلیپ ها (ببخشید نتونستم جاش معادل فارسی پیدا کنم) بر همگان اظهر من الشمس بود.

اما رندان و آگاهان سیاست پیشه، پیش گویی کردندی که اگر این ماجرای برائت جستن، ادامه همی یابد و سید محمد اراده اش همچنان بر این استوار باشد که با برائت جَستنی همی نماید وی مسائل و واقعیاتی دیگر را نیز دروغ پندارد که شرح آن بدین سان همی باشد:

1- دارا بودن پست وزارت ارشاد شیخ الاکبر

2- مسئول واحد تبلیغات جنگ

3- توقیع(امضاء) ممنوعیت فیلم نمای خانگی(ویدئو)

اما در آنان که اندکی رندی و آینده نگری بیشتری همی بیداد می کرد، این حرکات و افعال خاتم اصلاحات را تا بدان جا دیدندی که این جستن با برائت برای وی یک عادتی خانمانسوز همی گردد؛ و وی با مواجهه با هر پرسش و سوالی اول عکس العملی را جستن برائت اتخاذ کرده و آن را انکار همی کند.

که فی المثل :
جناب شیخ شما در دوران هشت ساله ریاست جمهوریتان... ؟
-مردک مگر من تا بحال ریئس جمهور بوده ام!!؟؟
و چون بدینجا رسید...!